در جستوجوی آبی که دیگر نیست
«بحران آب در خاورمیانه» بحرانی حیاتی است که زیر پوست بحرانهای این منطقه جریان دارد و در میان سیل اخبار مختلف این منطقه محو شده، درحالی که این بحران روز به روز عمیقتر میشود و کمتر کسی است که به مساله آب در خاورمیانه توجه ویژهای داشته باشد.
این روزها تمامی نگاهها به سمت بحرانهای دامنهدار خاورمیانه است. بحرانهایی مانند داعش، جنگ داخلی سوریه، مسائل داخلی عراق، اختلافات ایران و عربستان، جنگ یمن، تظاهرات مردمی در بحرین، نبرد افغانستان و طالبان، همه اینها نشان از بحرانهای جدی دارد که سراسر منطقه را در بر گرفته است.
میثم سلیمانی در روزنامه اعتماد نوشت، در حالی که «بحران آب در خاورمیانه» بحرانی حیاتی است که زیر پوست بحرانهای این منطقه جریان دارد و در میان سیل اخبار مختلف این منطقه محو شده، درحالی که این بحران روز به روز عمیقتر میشود و کمتر کسی است که به مساله آب در خاورمیانه توجه ویژهای داشته باشد. طبق آخرین گزارش بانک جهانی در طول ٢۵سال آینده اگر مدیریت آب به این نحو در خاورمیانه ادامه پیدا کند، تولید ناخالص ملی منطقه ۶درصد کاهش مییابد. این در حالی است که اکنون از ٣٣ کشور خاورمیانه ١۴ کشور با چالش آب مواجه هستند. بحرین، کویت، قطر، امارات، فلسطین، عربستان، ایران، لبنان، عراق، سوریه و یمن از جمله کشورهایی هستند که با این چالش مواجه هستند. ترکیه و رژیم صهیونیستی سالهاست که آب خود را در شرایط هشدار قرار دادهاند. این بحران به حدی جدی است که عملا حیات بخش زیادی از مردم منطقه خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است. حتی اگر به این تصور برسیم که جنگهای خاورمیانه پایان پیدا کند، مردم از بیآبی تلف خواهند شد و دولتها برای حفظ منافع و حق حیات شهروندان خود دست به هرکاری میزنند. در چنین شرایطی میتوان انتظار جنگ آب را در خاورمیانه کشید.
محسن سلیمانی روزبهانی، مدیر پروژه بینالمللی تالابهای ایران در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص چرایی این اتفاق در خاورمیانه گفت: موضوع مهمی که امروزه در دنیا وجود دارد این است که در مناطق خشکی مثل خاورمیانه و بهخصوص ایران، اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است و آن استحصال منابع آب است. کشورها به جای اینکه بخش عمدهای از انرژی و منابع خود را در راستای مدیریت منابع آب صرف کنند، با همسایگان خود وارد رقابتی به نام استحصال منابع آب شدند، معمولا این اقدام بدون توجه به آثار و عواقب این موضوع در پایین دست رخ میدهد. چرا که اکوسیستم، مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد و وقتی که سدی در ترکیه بنا میشود اثرات آن تا چند صد کیلومتر در پایین دست مشاهده میشود. یا حتی وقتی که درون مرزهای یک کشور حوضه آبریز را در نظر میگیرد و سدی را در فاصله چند ده کیلومتری یک دریاچه و تالاب قرار میدهید عواقب آن مردمی که در پایین دست حضور دارند را تحت تاثیر قرار میدهد و اتفاقی که در تالاب هامون رخ داده همین موضوع است. زیرا این تالاب یک حوضه آبریز بسیار گسترده است که بخشی از مدیریت آن در کشور افغانستان قرار دارد و اگر بنا باشد حوضه آبریز هامون را بر مبنای مرزهای سیاسی مدیریت کنیم عملا عواقب آن را در تالاب میبینیم که شاهد خشک شدن آن هستیم. یا مسائلی که در مورد دجله و فرات وجود دارد از همین قسم است. دجله و فرات از بالا دست توسط ترکیه در کنترل قرار گرفته و این موضوع باعث میشود بخشی از تالاب هورالعظیم را از دست بدهیم و این قضیه تبدیل میشود به بحث گردو غباری که ایران، عربستان و حتی عراق و سوریه را تهدید میکند. خیلی وقتها پروژههای توسعهای که بر سر استحصال آب صورت میگیرد با نگاهی کوتاهمدت است که بسیاری از اثرات زیستمحیطی در پاییندست را مدنظر قرار نمیدهد. این اتفاق مثل آن میماند که شریانهای حیاتی بدن را قطع کنید و انتظار داشته باشید، اعضای بدن عملکرد سابق خود را حفظ کند.
در حالی که وقتی سدی را در بالادست تاسیس میکنید، شریانهای حیاتی اکوسیستم و تمدنهایی که برای خود بر مبنای آن خانه و زندگی تشکیل دادند را از بین میبرید. با این بهانه که میخواهیم پروژه توسعهای در نقطهای دیگر داشته باشیم. در سالهای گذشته اثرات این پروژههای توسعه خود را بیشتر و بیشتر نشان میدهد چرا که رفتارهای طبیعت این موضوع را نمایان کرده است. واکنشهای طبیعت در یک روز و دو روز شکل نمیگیرد و این واکنشها در طول یک یا دو دهه گذشته شکل گرفته و به همین دلیل است که شرایط حال حاضری که اکنون در منطقه شاهد آن هستیم به وجود آمده است.
تاثیر آب بر نافرمانی مدنی
برخی نظریهها در خصوص گسترش دامنه بحران سوریه نیز حاکی از آن است عدم مدیریت مناسب منابع آب در این کشور در طول سالیان گذشته موجب شده تا نزدیک به دو میلیون کشاورز و دامدار در این کشور شغل خود را از دست بدهند و موجب شده تا به نافرمانی مدنی و اعتراضها در این کشور دامن زده شود. موضوعی که نشان میدهد عدم مدیریت منابع آب میتواند در شکلگیری نافرمانیهای مدنی در منطقه نیز موثر باشد.
مدیر پروژه ملی تالابهای ایران در خصوص شکلگیری اعتراضاتی از این دست میگوید: اساسا الگوهای توزیع منابع آب در حوضه آبریز تبدیل به بهانههایی برای شکلگیری یک تمدن هستند، در گذشته پایین دستها محل تشکیل جلگهها بود که خاک حاصلخیز برای کشاورزی و دامداری بودند وقتی که الگوهای توزیع آب را تغییر میدهید عملا بهانههای شکلگیری تمدن و معیشت مردم را نیز تغییر میدهید، الگوهای زندگی نیز اکنون تغییر کرده و مردم به سمت بالادستها و جاهایی که آب وجود دارد کوچ میکنند. موضوع نافرمانیها و بحثهای سیاسی در تخصص من نیست، اما موضوعی که وجود دارد این است که وقتی معیشت گروه زیادی از مردم در تغییر الگوهای توسعه و منابع آب تهدید میشود، مردم مجبور به مهاجرت میشوند یا اگر اندکی پرقدرت باشند به سمت اقدامات سیاسی پیش میروند.
پیشبینی یک جنگ
اگر در مرورگرهای اینترنتی واژهای با نام بحران آب
(Water crisis) را جستوجو کنید، با حجم انبوهی از مقالات و تحلیلها مواجه میشوید که یک چیز را به خصوص در خاورمیانه هشدار میدهد و آن نهتنها یک بحران بلکه جنگی برای آب است. موضوعی که میتواند در آینده خاورمیانه بسیار تاثیرگذار باشد. سلیمانی در این خصوص میگوید: به نظر من جنگ آب آغاز شده است و اینگونه نیست که در آینده بناست رخ دهد، اما فعلا مقیاس آن در ابعاد محلی است. در کشور خودمان رقابتهای جدی میان استانها برای آب شکل گرفته است. هرچند زیر چتر یک حکومت قرار داریم اما رقابتهای استانی و محلی بر سر تصاحب منابع آب وجود دارد و گاهی ملاحظات سیاسی و فرمانهای مقامهای بالاتر جلوی این مناقشات را میگیرد. به نظر میرسد این مقیاسهای محلی و خردی که شکل گرفته به مانند افغانستان و ایران است و در سطح گفتوگو میان دو طرف به سمت حل مناقشه پیش میرود. همچنین موضوعات خردی که در سطح کشور نیز به وجود آمده را اگر بتوانیم به شکل درستی زنگ خطرها را جدی بگیریم و به سمت گفتوگو بر سر منابع آب، که میتواند به جای بهانهای برای دعوا تبدیل به بهانهای برای گفتوگو شود و جلوی مناقشات بزرگ در آینده را نیز بگیریم؛ اما اگر این هشدارها را جدی نگیریم و بخواهیم نگاه بخشی و محلی به موضوع منابع آب داشته باشیم در آینده این بحران بسیار جدی خواهد بود. در مورد کشور ما همین شرایط است که به عنوان مثال در مناطق خشک کشور که در بالادست قرار دارند برنج کشت میشود و عدهای دیگر در پایین دست از بیآبی رنج میبرند، این مورد را میتوان به منطقه خاورمیانه تعمیم داد که شاهد همین شرایط هستیم. همین موضوع را بین اردن، فلسطین و رژیم اسراییل میبینم که هم الگوهایی در مدیریت منابع و هم رقابتهایی برای تصاحب منابع آب وجود دارد. بین ترکیه، سوریه، عراق و ایران نیز شاهد همین موضوع بر سر دجله و فرات هستیم. هرچند ایران به صورت مستقیم درگیر این حوضه آبریز نیست اما به ناچار شاهد اثرات آن در کشور هستیم که مردم در اهواز نمیتوانند نفس بکشند یا حتی تبعات آن تا شهرهایی مثل تهران نیز کشیده میشود. تصویر عمومی از حوضه آبریز دجله و فرات این است که ترکیه، سوریه و عراق درگیر آن است اما کشوری که بیشترین اثرات آن را میبیند ایران است که دیگر این مساله تنها آب نیست، بلکه نفس کشیدن مردم است و عدم مدیریت مناسب موجب شده تا کشور ما دچار تهدیدی از نوع نفس کشیدن شود.
نقش دولتها در بحران آب
طبق گزارش موسسه توسعه پایدار، سطح رود اردن در حال کوچکتر شدن و نقشهها نیز نشان میدهد که دجله و فرات بیش از هر نقطه دیگری از جهان در حال از دست دادن سطح آب خود هستند. همچنین به گزارش بروکینز، عراق فاضلابهای خود را در دجله سرازیر کرده است و آب این منطقه را آلوده میکند. در چنین شرایطی این سوال به وجود میآید که کاسته شدن سطح آب منطقه تا چه حد در اختیار دولتها و برنامهریزیهای آنها در کنترل منابع آب است. سلیمانی در پاسخ به نقش دولتها در این زمینه عنوان کرد: در تئوریهایی که وجود دارد و آن چیزی که به طور عمومی آن را مانیتور میکنیم، موضوعی با نام تغییر اقلیم بزرگ وجود دارد. از سوی دیگر، موضوع دیگری با نام تغییر اقلیم انسان ساخت وجود دارد. به این معنی که با شیوه کنونی مدیریت آب ما عملا مواجه هستیم با شرایطی که به واسطه تغییر در اکوسیستم اقلیم را نیز تغییر میدهیم و همین موضوع حتی بر الگوهای بارش نیز تاثیرگذار است. به طور مثال آمار نشان میدهد زمانی که حیات روی دریاچه ارومیه کامل بوده، بارش روی دریاچه بیشتر از دیگر نقاط آبریز بوده، اما با تغییر اکوسیستم دریاچه ارومیه بارش روی دریاچه بهشدت کاسته شده است. وقتی که مسیر دجله و فرات را در بالادست تغییر میدهید و اکوسیستم را در پاییندست با مشکل مواجه میکنید، در واقع اقلیم را تغییر دادید و بخشی از شرایط خشکی و عدم شکل بارش به واسطه این تغییر اقلیم است که حتی الگوهای طبیعی را در منطقه تغییر میدهید که موضوع بسیار مهم و کلیدی است. اکنون ما هم، درگیر تغییر اقلیم جهانی هستیم و هم به دلیل دستکاریهای برخی کشورها تغییر اقلیمهای خردی به وجود میآید که خودساخته است و منطقه را به سمت خشکتر شدن پیش میبرد. به این ترتیب هم ما منابع را در بالادست را از دست میدهیم و هم منابعی که به شکل طبیعی در پاییندست وجود داشته و خود را بازتولید میکردند، از دست میدهیم و وقتی یک تالاب از بین میرود، خرد اقلیم آن منطقه و تعادل آب و هوا نیز از بین میرود.
در جستوجوی آبی که دیگر نیست
گزارشها حاکی از آن است که عربستان سعودی تمام غلات موردنیاز خود را در سال ٢٠١۶ از خارج کشور وارد کرده و همین شرایط نیز در یمن گزارش شده است. در صنعا پایتخت یمن به صورت سالانه سطح آب زیرزمینی آن ۶متر کاهش پیدا میکند و گرما موجب شده تا تبخیر آب در این مناطق افزایش پیدا کند، در چنین شرایطی این نگرانی به وجود میآید که با ادامه این روند، سایر کشورهای خاورمیانه نیز به سمت تامین غلات و مایحتاج اولیه خود از بیرون مرزهای خود پیش بروند. مدیر پروژه تالابهای ایران علت اصلی این جریان را تغییر الگوهای زندگی در خاورمیانه دانست و تصریح کرد: اتفاق بسیار بدی که در چند دهه گذشته رخ داده، ورود یک الگوی نامناسب زندگی به سرزمینهای خشک خاورمیانه بوده است. ایران را مثال میزنم چرا که سایر کشورهای منطقه نیز شرایطی مشابه دارند. آن هم این است که از شیوه پایدار معیشتی به سمت یک الگوی ناپایدار معیشتی حرکت کردیم. مردم شهر یزد، اصفهان و حتی سایر مناطق خشک ایران، قبل از ورود الگوهای ناپایدار مانند احداث بیرویه چاه و احداث سدها، با یک الگوی پایدار معیشتی و بر اساس واقعیتهای منطقه خود زندگی میکردند. به واسطه یک مدیریت غیراستراتژیک و ورود الگوهای ناپایدار، به شکل ولعآمیزی از آبهای زیرزمینی استفاده شد. مردم یزد به صورت کاملا پایدار با سیستم آبی قدیمی مانند قنات و سردابه که با الگوی منطقهای خشک مانند یزد کاملا همخوانی داشت، زندگی میکردند. حالا به یکباره دچار توهمی شدیم که دسترسی تمامنشدنی به آبهای سطحی و زیرزمینی وجود دارد و هر میزان که بخواهیم از آن استفاده کنیم. در طول چند دهه با ورود تکنولوژیها، مردم شهر یزد و اصفهان با الگویی آب را مصرف میکنند که مردم در شمال کشور استفاده میکنند. در صورتی که منابع آبهای زیر زمینی در این مناطق به عنوان ذخایر استراتژیک محسوب میشوند. اما عملا در طول چند دهه گذشته از این منابع به شکل بسیار ناپایدار استفاده شده است. اتفاق بد دیگر دسترسی به این منابع ناپایدار، الگوها و سطح مطالبات را نیز تغییر داده است و این الگوی جدید خود تبدیل به یک مطالبه اجتماعی شده است که میتواند، بحرانزا باشد. مردم عادت کردهاند تا با این جنس از منابع زندگی کنند در صورتی که این یک توهم است. الان این آب وجود ندارد. مردم حتی در دورهای با یک الگوی بد کشاورزی در مناطق خشک برنج و هندوانه کشت کردند و الان به سمت استانداریها میروند و مطالبه آب نداشته را میکنند. استاندار هم یا باید با همسایهای که آب دارد وارد مذاکره و حتی دعوا شود تا بتواند آب مناطق پرآبتر را به سمت استان بیاورد چراکه اساسا این استان توان این سطح از توسعه را نداشته است. این مطالبهها اکنون بر منابعی شکل گرفته که کاملا مجازی بودند و چالشها دقیقا از همین نقطه آغاز شده است. حالا این مقیاس را اگر بزرگتر کنید، مشاهده میکنیم که همین الگو را نیز در سوریه، عراق و یمن شاهد بودیم. الگوهای ناپایدار زندگی سطح مطالبهگریها را افزایش داده و روی منابعی سرمایهگذاری شده است که وجود بلندمدتی نداشتند، همه اینها را اضافه کنیم به رقابت استانها و کشورها که در حال شکلگیری است که یک پازل بسیار پیچیده را به وجود آورده است.
کنترل ترکیه بر دجله و فرات با طرح گاپ
با بالاگرفتن درگیریهای میان دولت ترکیه با شبهنظامیان کرد ترکیه در دهه ٩٠میلادی، دولت به این فکر افتاد تا طرحی را در منطقه کردنشین آناتولی کلید بزند که بتواند منابع آب را در این بخش مدیریت کند و با گسترش کشاورزی و دامداری و همچنین توسعه این مناطق مردم کردنشین ترکیه را وابسته به دولت کند و رفتهرفته مردم برای امرار معاش خود نیازمند دولت باشند و از هویت کردی خود دست بکشند و تبدیل به شهروند عادی ترکیه شوند. این طرح، گاپ (GAP) نام گرفت که ترکیه با این کار عملا کنترل آب منطقه را در دست گرفته و مدعی است که جلوی سیلابها در پاییندست را با احداث سد گرفته است. از طرفی ترکیه در پاسخ به اتهامهایی مبنی بر استحصال آب دجله و فرات و اجازه ندادن دسترسی سوریه و عراق از این آب مدعی است، سدهایی که این کشور بر سر دجله و فرات تاسیس کرده تنها سی درصد آب را مهار میکند و عملا هفتاد درصد از این آب را در دسترس مناطق پاییندست گذاشته است. اما مدیر پروژه تالابهای ایران این ارقام را بیشتر گولزننده میداند. وی در این خصوص عنوان کرد، شما زمانی که سدی را در بالادست احداث میکنید، نخستین کاری که میکنید این است که الگوهای هیدرولوژیکی و شریانهای حیاتی حوضه آبریز را برهم میریزید. اگر فرض بگیرید آب یک حوضه آبریز صدمیلیارد مترمکعب باشد، اعلام میکنید که من تنها برای ٣٠ میلیارد مترمکعب سد میزنم. در اعداد و ارقام یعنی برای ٧٠ میلیارد مترمکعب سدی ایجاد نشده است. در حالی که در واقعیت چنین چیزی نیست. بلکه شما زمانی که برای ٣٠ میلیارد مترمکعب سد تاسیس میکنید میتوانید آب را به صورت عمدهای کنترل کنید. هرچند که حجم مخزن ٣٠ میلیارد است اما درواقع این مخزن دایما در حال تخلیه شدن است و با این سد عملا میتوان کل صدمیلیارد مترمکعب آب را مدیریت کرد. در حالی که به صورت ساده ٣٠ میلیارد مترمکعب حجم مخزن و مابقی آزاد است در حالی که این گونه نیست. در شرایطی که سیلهای عجیبی رخ ندهد با یک سد سی میلیارد مترمکعبی میتوان کل آب را مدیریت کرد و میدانید آب را چه زمانی و کجا در اختیار چه کسی قرار دهید. این نکتهای است که در بحث مدیریت آب کمتر دیده میشود. همین اتفاق که برای دریاچه ارومیه نیز رخ داد شبیه چنین موضوعی بود. وزارت نیرو عنوان میکند که برای هفت میلیارد مترمکعبی که آب وجود دارد تنها برای دو میلیارد مترمکعب سد تاسیس کرده اما با همان سد میتوان بالای ۵یا۶میلیارد مترمکعب آب را مدیریت کرد. درصورتی که واقعیت این است که چاهها و برداشتهای غیرمجاز تنها پانصد میلیون متر مکعب آب را برداشت میکرد و مابقی آب جاری میشد و پایین دست را سیراب میکرد و به دریاچه ارومیه سرازیر میشد. در خصوص ترکیه هم همین شرایط است. بنابراین با داشتن یک حجم مخزن امکان کنترل حجم بسیار بالاتری از آب را در اختیار خواهید داشت.
از بین رفتن تمدن بینالنهرین
دولت ترکیه معتقد است با توجه به ضایعات بالای کشاورزی در عراق و سوریه با ایجاد سدهای متعدد در دجله و فرات در حال مدیریت منابع آب است تا جلوی این هدر رفتن منابع آب را بگیرد اما این مقام مسوول در سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است که این توجیه اصلا درست نیست. چرا که ما آب را از طریق خط لوله منتقل نمیکنیم. آب از درون اکوسیستم جریان پیدا میکند، مناطق بسیاری را سیراب میکند و در آخر خط به اروند و خلیج فارس میرساند. این فکر اشتباهی است که در سرزمین ما هم بود که هرجا رودخانهای وجود دارد سد بزنیم تا آب به دریاچه ارومیه و حتی دریای خزر نرسد. ما اکنون شاهد ضرر این موضوع هستیم. وقتی که آب را خوب مدیریت نمیکنید موجب میشود سطح آب دریای خزر کاهش پیدا کند، کاری که کشورهای حوضه خزر آن را انجام میدهند. بخشی از ورودی آب شیرین به خزر کم شده، اکوسیستم دریای خزر در حال تغییر است و به جای اینکه آب شیرین سالم وارد خزر شود دایما آب آلوده وارد دریای خزر میشود و آن را از دست میدهیم. در جنوب نیز همین شرایط است، وقتی که جلوی ورودآب شیرین را با مدل ترکیه کنترل میکنید کلیه اکوسیستم پایین دست را از بین میبرید. بینالنهرین یکی از نخستین نقاط شکلگیری تمدن بشری بوده است، اکنون این منطقه کلا از دست رفته است. یعنی کل تالابهای منطقه بینالنهرین را از دست دادیم و تنها خط باریکی باقی مانده که آن هم به مجموعه تالابهای هورالعظیم و هورالهویزه سرازیر میشود که مشترک بین ایران و عراق است. اکنون مشکل اصلی ما این نیست. بزرگترین منطقهای که کانون گرد و غبار شده تالابهای منطقه بینالنهرین است که مردم در آن زندگی میکردند و حتی قایقرانی داشتند. وی همچنین عنوان کرد که این روند حتی میتواند بر خلیج فارس نیز تاثیر بگذارد و اکوسیستم منطقه را تغییر دهد.
آب به جای نفت
هرچند وزارت امورخارجه ترکیه بیان کرده است که آب را بهانهای برای گفتوگو و نه جنگ میداند اما سلیمانی معتقد است رفتار ترکیه چنین چیزی را نشان نمیدهد. وی تصریح کرد: در اجلاس آب سال ٢٠١۴ استانبول رجب طیب اردوغان رسما خطاب به کشورهای نفت خیز منطقه اعلام کرد؛ شما نفت دارید و ما آب؛ به نظر شما این پیام دوستی است که برای مردم پایین دست ارسال میشود؟در حالی که موضوع آب با موضوع نفت کاملا متفاوت است چرا که آب جریان زندگی است و با این کار پیام دوستی را منتقل نمیکنید.
با این حال در حال حاضر ترکیه در طرح گاپ ٢٢ سد و ١٩ نیروگاه را با هزینهای بالغ بر ٢٣میلیارد دلار ایجاد کرده که گزارشها نیز حاکی از آن است که این روند در حال افزایش است. اما تاکنون هیچ نهاد بینالمللی به صورت جدی برای جلوگیری از این اقدامات ترکیه وارد مذاکره نشده است، مدیر پروژه تالابهای ایران در این خصوص میگوید: سازمانهای بینالمللی معمولا در پروژههایی که اختلاف بین چند کشور وجود دارد ورود پیدا نمیکند. از همین رو ترکیه این موضوع را کاملا دوجانبه میداند و اساسا اجازه ورود نهادهای بینالمللی را تاکنون نداده است. چه در مورد کنوانسیون رامسر یا بسیاری از کنوانسیونهای مرتبط هرزمان که صحبت از مجموعه آبهای بینالنهرین و سدهای احداثی روی آن شده ترکیه کاملا موضع دارد و آن را مسالهای بینالمللی نمیداند و آن را دو یا چندجانبه دانسته و اجازه ورود هیچ ارگان بینالمللی را نداده است. وی میافزاید، تا جایی که من اطلاع دارم برخی سازمانهای فنی بینالمللی خواستند تا به این موضوع ورود پیدا کنند، مانند سازمان همکاریهای بینالمللی سوئد قصد داشته که به این بحث ورود پیدا کند و بنا بود تا کنسرسیومی را در این خصوص تشکیل دهد که نتیجه آن تنها در حد یک کنفرانس باقی ماند. اما اقدام بینالمللی جدی را به شخصه در این خصوص ندیدم و معتقدم این موضوع میتواند در آینده این موضوع تبدیل به محل اختلاف جدی شود. این موضوع مختص به ترکیه هم نیست، هر نوع آبی در بالادست و پاییندست وجود دارد میتواند در منطقه تبدیل به محل اختلاف شود. به طور مثال ما با افغانستان بر سر مساله حریررود که سد دوستی ما را سیراب میکرد و منبع مهمی برای آب مشهد بود نیز دچار مشکل شدهایم. این چالش میتواند با کشورهای دیگر نیز به وجود آید چراکه ما در شرق نیز وابسته به آبی هستیم که از سوی سایر همسایگان به کشور سرازیر میشود.
حضور اسراییل در مدیریت طرح گاپ
برخی اطلاعات حاکی از آن است که رژیم اسراییل به طور مستقیم و جدی در طرح گاپ ترکیه حضور دارد. آمارها نشان میدهد که یازده شرکت اسراییلی، یک شرکت مشترک امریکایی و اسراییلی و دو شرکت مشترک ترکیه و اسراییلی به طور مستقیم در پروژه گاپ ترکیه حضور دارند که این نگرانی را به وجود آورده که مدیریت اصلی منبع بزرگی از آب منطقه در اختیار اسراییل قرار گرفته که میتواند برای سایر کشورهای منطقه از جمله ایران که با اثرات مستقیم این طرح روبهرو است بسیار نگرانکننده باشد. سلیمانی با تایید ضمنی حضور اسراییل در این طرح نیز گفت: نکتهای که وجود دارد این است که برای اسراییلیها این موضوع بسیار استراتژیک است. به هر حال دخالت داشتن در مدیریت آب منطقه حساسی مانند خاورمیانه میتواند موضوع کلیدی و وسوسهانگیزی باشد و شنیدههای من نیز حاکی از آن است که اسراییلیها بهشدت حضور جدی و موثری در پروژه گاپ ترکیه دارند.
نگرانی از یک آینده مبهم
در پایان مدیر پروژه تالابهای ایران در خصوص آینده چالش دجله و فرات میان کشورهای درگیر در این موضوع گفت: با توجه به پیچیدگیهای خاورمیانه، که اکنون شاهد عدم ثبات در کشور سوریه و شرایط عراق و همچنین نوع ارتباطات کشورها با یکدیگر هستیم، از نظر من موضوع بسیار بسیار بااولویتی است اما از سوی دیگر هم جزومسائلی نیست که به زودی قابل حل باشد و برای این قبیل مذاکرات، طرفین باید دارای حداقلی از ثبات سیاسی، قدرت چانهزنی مناسب و موادی از این دست باشند. نکتهای که وجود دارد این است که ما جزو کشورهایی بودیم که بهشدت از این موضوع متاثر شدیم، در حالی که هیچگاه در این گفتوگوها حضور نداشتیم و نقش ما به رسمیت شناخته نشده است. چیزی که اکنون ایران باید ورود جدی داشته باشد همین موضوع است که اثرات جدی بر زندگی روزمره مردم گذاشته است. اخیرا کمپین بزرگی در حال شکلگیری در داخل کشور است که طرح گاپ ترکیه را محکوم میکند و از سازمان ملل خواستهاند به این بحث ورود پیدا کند و به نظر من ما باید در عرصه مدیریت آب در منطقه دیپلماسی بسیار قویتری داشته باشیم، اکنون ارتباطات بینالمللی ما در حوضه مدیریت منابع آب دیپلماسی بسیار منفعلانهای است در حالی که در عرصههای بینالمللی و در نشستهای بینالمللی وقتی که پای بحث مدیریت منابع آب دجله و فرات مطرح میشود، دیپلماسی ترکیه بسیار فعالانه است. وی در خصوص ارتباط سازمان محیط زیست با وزارت خارجه در این زمینه نیز گفت: این یک همکاری چند جانبه است که متخصصین ما باید دیپلماتهای ما در این زمینه را مسلح کنند، درحالی که به نظر میرسد ما در این زمینه نتوانستیم کار جدی انجام دهیم و ارتباط قوی میان دیپلماتها و بخش فنی وجود ندارد و موضع ما در حوضه گفتوگو بر سر منابع آب، دیپلماسی فعالی نیست. ما معمولا در این زمینهها منفعل هستیم و صبر میکنیم کسی از ما شکایت کند و سپس موضعگیری میکنیم. در حالی که شاهد هستیم دیپلماتهای ترکیه بسیار فعال هستند. در صورتی که ما زمانی دور هم جمع میشویم که مسالهای به سمت ما میآید و میخواهیم از آن دفاع کنیم. در صورتی که ما باید استراتژی در کنفرانسهای بینالمللی طراحی کنیم و قبل از اینکه به ما حمله شود دست به اقدام بزنیم.
جملههای کلیدی
دجله و فرات از بالا دست توسط ترکیه در کنترل قرار گرفته و این موضوع باعث میشود بخشی از تالاب هورالعظیم را ازدست بدهیم و این قضیه تبدیل میشود به بحث گردو غباری که ایران، عربستان و حتی عراق و سوریه را تهدید میکند.
از ٣٣ کشور خاورمیانه ١۴ کشور با چالش آب مواجه هستند.
موضوع مهمی که امروزه در دنیا وجود دارد این است که در مناطق خشکی مثل خاورمیانه و به خصوص ایران، اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است و آن استحصال منابع آب است.
وقتی که الگوهای توزیع آب را تغییر میدهید عملا بهانههای شکلگیری تمدن و معیشت مردم را نیز تغییر میدهید.
اگر این هشدارها را جدی نگیریم و بخواهیم نگاه بخشی و محلی به موضوع منابع آب داشته باشیم در آینده این بحران بسیار جدی خواهد بود.
به دلیل دستکاریهای برخی کشورها تغییر اقلیمهای خردی به وجود میآید که خودساخته است و منطقه را به سمت خشکتر شدن پیش میبرد.
اتفاق بسیار بدی که در چند دهه گذشته رخ داده، ورود یک الگوی نامناسب زندگی به سرزمینهای خشک خاورمیانه بوده است.شیوه پایدار معیشتی گذشته به سمت یک الگوی ناپایدار معیشتی پیش رفته است.
بین النهرین یکی از نخستین نقاط شکلگیری تمدن بشری بوده است، اکنون این منطقه کلا از دست رفته است. یعنی کل تالابهای منطقه بینالنهرین را از دست دادیم و تنها خط باریکی باقی مانده که آن هم به مجموعه تالابهای هورالعظیم و هورالهویزه سرازیر میشود که مشترک بین ایران و عراق است.
ترکیه در طرح گاپ ٢٢ سد و ١٩ نیروگاه را با هزینهای بالغ بر ٢٣میلیارد دلار ایجاد کرده که گزارشها نیز حاکی از آن است که این روند در حال افزایش است.
منبع : پایگاه تحلیلی آب ایران