گم شدن ١٩میلیارد مترمکعب از منابع آبهای سطحی کشور
پسروی آب دریایخزر ضمن ایجاد مشکلات اجتماعی و اقتصادی، باعث افزایش میزان آلودگی خلیج گرگان و پخش شدن این آلودگیها شده است...
نخستین خبرهایی که در مورد پسروی آب دریای خزر منتشر شد از استان گلستان بود. اهالی گرگان نگران از خشکشدن کامل خلیج گرگان بودند. خشکشدنی که گردشگری و صیادی را از رونق میانداخت و محلی میشد برای سوءاستفاده زمینخواران. پسروی آب دریایخزر ضمن ایجاد مشکلات اجتماعی و اقتصادی، باعث افزایش میزان آلودگی خلیج گرگان و پخش شدن این آلودگیها شده بود. مشکلات زیستمحیطی و آلودگی آب دریا، افزایش آلایندهها، خطر انقراض گونههای جانوری و گیاهی، بدون استفاده ماندن طرحهای شیلاتی و بندری، افزایش صید غیرمجاز و چالشهای اجتماعی و سیاسی بهواسطه نبود شغل در منطقه و افزایش صید غیرمجاز در مرزهای آبی و… تنها بخشی از دغدغههایی است که در نگاه نخست بهواسطه پسروی آب رخ خواهد داد.
اینجا «سیترا»ست. ساحل پلاژی در میان دو شهر توریستی نوشهر و چالوس. ساحل پر از مسافر است. کودکان سرمست از رقص بادکنکهایشان شادمانه سرمیخورند روی شنها و اکسیژن هم میدود میان ریههایشان. بزرگترها نشستهاند به تماشای مهمانی موج و دریا. پیرمردی کمی دورتر از جمع نشسته روی ساحل، بیزیرانداز، تنها. دخترک دامن سرخ پوشیده است، پا رویپا انداخته، با انگشتش روی شنها مینویسد: «nargess » و عکس میگیرد. کمی آن طرفتر قلعه شنی ساخته شده، دیوارههایش لرزان بالا رفته و یک قاشق پلاستیکی سفید شده نمادش. نازنین زهرای دوساله را نشاندهاند کنار قلعه بیپای بست. سطل شن در دستانش است. سطل را میکوبد روی قلعه. برج و باروی شنی میریزد زمین و گم میشود میان هزاران دانه شن دیگر. مادر اخم میکند و صدای خندههای زهرا گم میشود در بلندای صدای پدرش: «بیارش اینجا، این اسکله خیلی خوشگله برای عکس». اسکله کمی دورتر از زهرا و مادرش ایستاده. رو به دریا، بیتحرک و ساکت. دیگر نه خبری از هیاهوی قایقهاست و نه صدای آواز ماهیگیران. پدر تکیه زده به تیرکها و با دست یکی از ستونهای نزدیک دریا را نشان میدهد که مادر نازنینزهرا را بیاورد آنجا برای عکس انداختن. پیرمرد زل زده به امیرعلی که سعی میکند کامیون قرمزرنگش را با نخ ببندد به پایههای اسکله، همانجا که سالها پیش طناب قایقها به آن بسته میشد. سالهاست که آب دریا عقب کشیده. آنقدر عقب رفته که از خاطرات پیرمرد هم کیلومترها پسروی کرده، چه برسد به خاک غمناک ساحل. چشمانش را میبندد و میزند زیر آواز: «میدیل در سینه غم دانه، نوای زیر و بم دانه/ نودونم چی ویسین تی راشی عشق، یگالم پیچ و خم دانه».
نخستین خبرهایی که در مورد پسروی آب دریای خزر منتشر شد از استان گلستان بود. اهالی گرگان نگران از خشکشدن کامل خلیج گرگان بودند. خشکشدنی که گردشگری و صیادی را از رونق میانداخت و محلی میشد برای سوءاستفاده زمینخواران. پسروی آب دریایخزر ضمن ایجاد مشکلات اجتماعی و اقتصادی، باعث افزایش میزان آلودگی خلیج گرگان و پخش شدن این آلودگیها شده بود. مشکلات زیستمحیطی و آلودگی آب دریا، افزایش آلایندهها، خطر انقراض گونههای جانوری و گیاهی، بدون استفاده ماندن طرحهای شیلاتی و بندری، افزایش صید غیرمجاز و چالشهای اجتماعی و سیاسی بهواسطه نبود شغل در منطقه و افزایش صید غیرمجاز در مرزهای آبی و… تنها بخشی از دغدغههایی است که در نگاه نخست بهواسطه پسروی آب رخ خواهد داد. موضوع مشکل کم شدن آب دریایخزر بحث تازهای نیست، سالهاست کارشناسان هشدار میدهند که خزر روزبهروز عقبتر میرود و ساحل بیشتر دریا را میبلعد. سال گذشته بود که مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریای خزر از کاهش شدید آب خزر در سال آبی ۹۴ – ۱۳۹۳ خبر داد اما پیشبینی کرد این روند منفی تا دوسال دیگر متوقف خواهد شد.
مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریایخزر که وابسته به وزارت نیرو است، در آن گزارش میانگین تراز آب دریای خزر در سال آبی ۹۴-۱۳۹۳ را ۲۶/۸۹- متر اعلام کرد که نسبت به سال آبی قبل ۲۲ سانتیمتر و نسبت به دوسال قبل ۳۰ سانتیمتر کمتر بود. این نتایج مرکز ملی مطالعات و تحقیقات دریایخزر از بررسی و تحلیل دادههای دریافتی از ایستگاههای ترازسنجی مستقر در سواحل جنوبی دریا به دست آمده بود که در چهار نقطه آشوراده در استان گلستان، بندر امیرآباد و بندر نوشهر در استان مازندران و بندر انزلی در استان گیلان مستقر هستند و بیان کرده بود که علل کاهش تراز آب دریا در آن سال، ادامه تأثیر خشکسالی سالهای قبل در حوضه آبریز خزر و کاهش بارش و در نتیجه کاهش آبدهی رودخانههای منتهی به دریای خزر و مهمترین آنها رودخانه ولگا بوده است. ١٣مرداد امسال بود که مدیر مرکز مطالعات و تحقیقات دریایخزر از کاهش تراز آب دریای خزر به میزان ۱. ۴ متر طی ۲۰سال اخیر خبر داد و اعلام کرد که مقایسه تغییرات تراز آب در طی سالهای اخیر نشاندهنده روند سریع کاهش تراز آب در دوسال اخیر است و این شیب تند کاهشی با آمار تراز ارایهشده توسط سایر ایستگاههای ترازسنجی حاشیه خزر نیز همخوانی دارد.
او علت این کاهش تراز آبی را مشابه آنچه سال گذشته اعلام شده بود، دانست: «این کاهش تراز متاثر از ادامه خشکسالی در حوضه آبریز خزر و کاهش بارش و در نتیجه کاهش آبدهی رودخانهها و ازجمله ولگا و نیز افزایش تبخیر ناشی از گرمای غیرمتعارف است». لایقی، مدیرکل مرکز علوم جوی و اقیانوسی سازمان هواشناسی کشور نیز با ارایه گزارشی از میزان بارندگی و دما و تبخیر ایستگاههای ساحلی حاشیه دریایخزر گفته بود که بررسی آمارها نشان از کاهش بارندگی در ماه می ۲۰۱۶ در این حوزه و افزایش تبخیر دارد: «رفتار جو و اقلیم با این تغییراتی که ما مشاهده میکنیم، به سمت رفتارهای مناطق قارهای میرود که با بررسی علمی آماری و دیدهبانی بیشتر در این حوزه میتوان نظر قطعیتری نسبت به تغییر رفتار جو بدهیم.»
کاهش سطح آب دریای خزر علتهای مختلفی دارد اما آنطور که مسئولان و کارشناسان اعلام میکنند سرفصل این کاهش تراز آبی یک موضوع بسیار حیاتی زیستمحیطی است: «کاهش حجم سطحی در حوضههای آبریز». ٢٨مردادماه امسال خبرگزاری تسنیم خبری منتشر کرد که بنابر آن، گزارشهای رسمی شرکت مدیریت منابع آب ایران از وضع جریانهای سطحی در ماههای گذشته از سال آبی جاری نشان میدهد حجم جریانهای سطحی از ابتدای سال آبی ٩۵ – ٩۴ (ابتدای مهرماه ٩۴) تا پایان تیرماه بالغبر ۵۴میلیارد و ۶٠٣میلیون مترمکعب بوده است و از طرفی بررسی آمار جریانهای سطحی در مدت ۴٧ساله کشور نشان میدهد متوسط مجموع جریانهای سطحی کشور در مدت مشابه (١٠ماهه سال آبی) بالغ بر ٨٠ میلیارد و ۵٩۵میلیون مترمکعب بوده که با مقایسه این رقم با میزان جریانهای سطحی سال آبی جاری، نتیجه آن کاهش ٣٢درصدی جریانهای آب سطحی کشور میشود. کاهش جریان آبهای سطحی معضلی است که نهتنها دریای خزر با آن روبهرو است، بلکه حالا گلوی خلیج فارس را هم گرفته: «حجم جریانهای سطحی ایران در ۵ ماه نخست امسال در مقایسه با متوسط بلندمدت کشور حدود ۳۲درصد کاهش یافته است.» این آمار را هفته گذشته وزارت نیرو منتشر کرد و همچنین با اشاره به کاهش حدود ۱۹میلیارد مترمکعبی حجم جریانهای سطحی آب ایران در پنج ماهه نخست امسال گفت که حجم سطحی در حوضههای آبریز دریایخزر، خلیجفارس، دریاچه ارومیه نیز کاهش یافته است.
بر این اساس، حجم کل جریانهای سطحی کشور در ۶ حوضه آبریز اصلی، دریایخزر، خلیجفارس، دریاچه ارومیه، مرکزی، مرزی شرق و قرهقوم در مجموع، نسبت به میانگین بلندمدت با ۳۲درصد کاهش روبهرو بوده است. حوضههای آبریز مرزی شرق با ۸۱درصد و ارومیه با ۹درصد هم به ترتیب بیشترین و کمترین درصد کاهش حجم جریانهای سطحی کشور را داشتهاند. آنچه مسلم است حال منابع آبی خوب نیست. مرز ساحلها روزبهروز جلوتر میرود و دریا در دید ساحلنشینان کمرنگتر. موضوعی که با توجه به شرایط جوی و موقعیت زیستمحیطی کشور نیازمند اهتمام جدی و عزمی ملی است تا فاجعه آب رفتن دریا بیش از این به طبیعت رخ ننماید.
منبع: شهروند